پارسا وبهاردهقانی،تمام زندگی ما

پسمل نازم مجبورشدم این عکس تو از گنجینه خاطراتت بردارم بابایی اجازه نمیده هرعکسی بزارم اما این عکس ها رو تو آلبوم عکس هات نگه می دارم.  

این روزا وقتی مشغول بازی میبینی کسی بهت توجه نمیکنه یا از خواب بیدارمیشی می بینی  کسی پیشت نیست سریع شروع به گریه کردن می کنی اونم چه گریه هایییییی و چه اشک هاییییییییی با یه اوضاعی آرومت می کنیم . الان دیگه تمام لحظه آماده باشیم تا بیدار میشی منو بابا می دویم طرفت.دو سرعتمون عالی شده وقتی بیداری تمام لحظه داریم باهات بازی می کنیم. شب ها هم حتما باید بابایی لالایی بخونه که شما بخوابی. شب واسه خواب باید حتما شلوارتو در بیاریم که بخوابی. تو گهواره اصلا آروم نمیگیری تمام لحظه پیش مامان می خوابی. می خوای دستشویی کنی باید پوشاکتو باز کنیم تو پوشاک اصلا دستشویی نمی کنی. موقع شیرخوردن باید سکوت باشه وگرنه شیر تعطی...

پارسا و پسر عمه اش آرین 27 روز تفاوت سن دارند من وعمه مرضیه میگیم شما دو تا هم بازی خوبی واسه هم میشین.  پسرم اون روز تو بیمارستان وقتی به دیدن آرین رفتیم شما تو ماشین توبغل بابایی خواب بودی آرمیتا وطاها اومدن پیشت آرمیتا ابنقدر ذوق میکرد شما واسش جالب بودی وطاها هرچی صدات کرد بیدار نشدی.