پارساعزیزدل ما
پارسا پسرم تو اولین نوه خانواده ما هستی تو با آمدنت شادی خانه عزیزجون وباباجون چند برابر کردی و کودکی من ودایی حسین برایشان تداعی شد......حالا میتونم به جرات بگم که عزیزجون وباباجون توروبیشتراز من دوست دارن من جرات ندارم به شما چیزی بگم .....من تا 7 ماه و15 روز پیشت بودم از اون زمان به بعد عزیزجون پیش شما بود شیفت صبح برای اینکه شمااز خواب بیدار نشی و اذیت نشی میومد خونه ما تا شما بدخواب نشی شیفت عصر من شما رو میبردم اونجا،خداییش واست سنگ تموم گذاشتن بهتر از من مراقبتن ،هردوتا مهربونا که خداحفظشون کنه باهات بازی میکنن طوری که وابسته شون شدی وفتی 2تا فرشته مهربون باشن شما پیش من نمیای.....وقتی مدرسه ام تلفنی صداتو میشنوم دلم واست ضعف میره ...
نویسنده :
مامان بابایی پارسا وبهار
13:34