پارسازیباترین تبسم پارسازیباترین تبسم ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
گنجینه خاطرات پارسا گنجینه خاطرات پارسا ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
بهاربهار، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

پارسا وبهاردهقانی،تمام زندگی ما

من مامان دوتا فرشته هستم خدایا حالا که منو لایق مادر این دوتافرشته دونستی همینطور هواشونو داشته باش

27 ماهگی 2 سال و 3 ماه گل پسر

1395/2/15 18:16
605 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگ مامان ،به قول خودت ناز مامان....خوبی ناز نازک ما؟

شاهزده پسرمون 27 ماهه شد عسل تر ازقبل .....ماشالله لا حول ولا قوة الا بالله

مبعث امسال یه اتفاق بزرگ تو خانواده 6 نفری ما میفته خانواده 6 نفری یعنی شما وبابا ومامان و باباجون وعزیزجون و دایی ...یک نفر به خانواده ما اضافه میشه و ما میشیم 7 نفر ...

دایی جون توی این روز عزیز مراسم نامزدی با مریم جونه که قراره زندایی شما باشه امیدوارم خوشبخت بشن محبتمحبتمحبت

                                                    شکلکهای جالب آروین

  مبارک باشه دایی حسین....

پارساجون درحال ماست خوردن و قم قم (مرغ ) خوردن....

فوتبالیست پارسا : عزیزم شوت های خیلی محکمی میزنی بعضی مواقع با بغل پا مثل حرفه ای هااا شوت میزنی...

اینجا داری میرقصی البته ناگفته نماند تو ماشین صدای ضبط بلند و داری میرقصی ....

عکس سلفی خونه عزیزجون

داری کتلت میخوری البته قبلش بی دلیل خیلی گریه کردی.....

موهات خیلی خیلی بلند شده آرایشگر نیست مسافرت رفته و بابایی روی موهای شما یا بهتر بگم تیپ شما حسسسسساس

واسه همین برای اینکه موهات تو چشمات نیاد بعضی مواقع میبندم البته اگه بزاری....

اینجا اینقدر خوش گذشت کلی خندیدیم شما تو ماشین که بودی و تومسیر بین قفسه ها که رد میشدیم از هرچی خوشت میومد راحت برمیداشتی چون فاصله بین قفسه ها کم بود وقتی خواستیم حساب کنیم دیدیم کلی واسه خودت خرید کردی....

خدا قوت ....عکس سلفی بعد از فوتبال تو خونه البته کل رو فرشی ها جمع شد از بس شوت زدید....اسم دوتا دوستات آرمین و بنیامین ....نوشتم که روزی ندیدمشون اسمشون یادگار بمونه

نوش جونت عزیزم ....عاشق مرغ و گوشت و ماهی هستی مخصوصا ماهی سرخ شده ...

 

پارسا و بازی هوش چین ....خیلی دوستش داری مدام باهاش بازی میکنی 4 تا صفحه س با 4 بسته شکل که هر کدوم باید روی شکل خودش بزاری...خودت بهش میگی هوش ....

درحال خوردن نون تو موشی...هربار بیرون میریم اگه فست فود نریم نون تو موشی خوردنش صد در صده ه

عزیزجون باباجون واسه شما دوچرخه گرفتن البته بگمااااا دوروز گشتن تا اینو گرفتن کمک داره به قول خودشون ....اینقدر دوستش داری دیگه اون سه چرخه قبلی تو بردیم اونجا که وقتی رفتی خونه باباجون اونجا سوار شی....چون هروز باید خونه باباجون بریم حتی روزهایی که سرکارنیستیم .....بعضی روزها خوابی تا بیدار میشی گریه میکنی که بریم عزیز ....چه گریه هایی....البته بگم واسه توکوچه رفتن همین اوضاع داریم یا از تو کوچه بخوای بیای خونه....

درحال بازی توی میز ...بابایی شیشه شو برداشته که وقتی شما روی میز میری شیشه نشکنه توی دست وپاهات بره حالا شده پاتوق بازی شما البته ماشین بازی....

اداهای پارسا ....منتظر شام .....

بعد از انتظار بسیار آرایشگر شما نیمد و بابایی رضایت داد شما یه جای دیگه ببره و شما تو نوبت نشستی...

شن بهداشتی واست گرفتیم الان درحال بازی با شن ها هستی به قول خودت داری قالب میزنی....

هنرهای شنی پارساجون.....

بازی های پارسا خونه باباجون:

وقتی از خواب بیدار میشی اول تو بغل من تو هال میخوابی بعد کم کم روی مبل دراز میکشی تا مامان بره تخم بلدرچین وشیر پارسا آماده کنه واسه صبحانه نوش جان کنی....

حالا دستم اومد که چرا وقتی ظهرها خونه عزیزجون میری وما عصر میام دنبالت خونه نمیای این روزها مامان فقط یک ساعت مدرسه میره چون فقط امتحانات بچه هاس بعد که میام منتظر باباهستیم تا از بانک بیاد شما اونجاااااخیلی خیلی فعالی البته از نوع اذیت ....

هرچی میگم دعوات کنن اما میگن پسره شیطونه عزیزه  ....

تو کوچه رفتن هروز پارسا شروع شدددددددد.....

مشغول بازی با خمیر بازی....

با رنگ انگشتی داری نقاشی میکشی اولش با قلمو میکشیدی که دستت کثیف نشه بعد که کلا کثیف شدی با انگشت شروع کردی کشیدن .....

این روزها کلا هرکاری باباکنه شماتکرار میکنی بابا شده الگو شما....اینم نمونه ش ....

این تخته واسه نوشتن ه اما شده سرسره شما وماشین هات

مدام ماشین هات سر میخورن بعدش خودت همراهشون سر میخوری...

یهویی...

 

 

پسندها (3)

نظرات (2)

موتور برق
27 اردیبهشت 95 0:30
مطالب شما بسيار جذاب است، موفق و پيروز باشيد.
فروشگاه اينترنتي
19 خرداد 95 8:19
میدانی ! عاشق روزهایی هستم که خوشحال ببینمت حتی اگر نفهمم چرا ....