پارسازیباترین تبسم پارسازیباترین تبسم ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
گنجینه خاطرات پارسا گنجینه خاطرات پارسا ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه سن داره
بهاربهار، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه سن داره

پارسا وبهاردهقانی،تمام زندگی ما

من مامان دوتا فرشته هستم خدایا حالا که منو لایق مادر این دوتافرشته دونستی همینطور هواشونو داشته باش

اولین سفر بهارگلی

1398/5/11 16:48
205 بازدید
اشتراک گذاری

اولین سفر بهارجون به مشهد مقدس و دومین باری که پارسا به مشهد میره

امسال مسافرت تابستونی مشهد انتخاب کردیم و قراره با قطار بریم و ماشین هم توی بار قطار بزاریم.

حرکتمون روز چهارشنبه 16 مرداد ما سال 98

همراهانمون درسفر :عزیزجون و باباجون

ادامه سفر بعد از بازگشت به امیدخدا میزارم

عصرش به مشهد رسیدیم و سوییت گرفتیم و شبش به حرم رفتیم

فردا صبحش جمعه بود و رفتیم شاندیز و اونجا ناهار خوردیم و بعد ناهار رفتیم سمت ابرده جاده خیلی شلوغ بود و ترافیک و مجبورشدیم از راه برگردیم و رفتیم پارک کوهسنگی تا شب اونجا بودیم و توراه شاندیز شاه توت و زغال اخته گرفتیم

 

 

 

 

فردا صبحش حرم رفتیم کنار ضریح و هرکی بهار میدید بغلش میکرد و فشارش میداد کلی باهاش بازی میکرد و عصرش رفتیم بازارگردی 

البته پارسا وبابابهروز رفتن موجهای آبی و تاعصر درحال بازی 

 

فردا صبحش دعای عرفه بود عزیزجون و بابابهروز رفتن دعای عرفه و پارسا و بهار وباباجون تو خونه بودیم البته عصرش رفتیم سمت مغازه های اطراف حرم دور زدیم و شبش با عزیزجون رفتیم بازارامام رضا 

روز بعدش که دوشنبه باشه بانک بهمون سوییت داده بود سمت پارک وکیل آباد و رفتیم سوییت بانک،البته خونه بانک خیلی بزرگ بود چهارخوابه بود

البته صبحش رفتیم بازارهفده شهریورو بابابهروز وسایل برده بود تو خانه بانک و ناهار سمت خانه بانک خوردیم

 

عصرش رفتیم چالیدره و هوا حسابی سرد بود

روزبعدش سه شنبه صبح رفتیم حرم و ناهار اطراف حرم خوردیم

عصرش رفتیم پاساژ فردوسی

روز بعدش حرم بودیم وپارسا دوتا دوقلو دوست شده بود اسمشون امیرعلی امیر محمد بود و کلی بازی کرد

عصرش رفتیم پارک وکیل آباد 

البته ناگفته نماند پارسا یکسره پارک و شهربازی وکیل آباد میرفت

روز آخر حرم رفتیم و از اونجا رفتیم ایثار و طبق معمول بازار گردی

تا جمعه تو سوییت بانک بودیم و صبح جمعه رفتیم مجدد خونه گرفتیم و روز یکشنبه ساعت دو ظهر پرواز داشتیم به بندر که توی فرودگاه ناهار خوردیم

 

البته عکس های زیادی گرفتیم اما توی گوشی مامان نیست اینم سفر مشهد

پسندها (5)

نظرات (1)

نرگسنرگس
12 مرداد 98 15:52
زیارت قبول