پارسازیباترین تبسم پارسازیباترین تبسم ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
گنجینه خاطرات پارسا گنجینه خاطرات پارسا ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
بهاربهار، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

پارسا وبهاردهقانی،تمام زندگی ما

من مامان دوتا فرشته هستم خدایا حالا که منو لایق مادر این دوتافرشته دونستی همینطور هواشونو داشته باش

یه شب رستوران کاووکی

معولا ماهی سه چهار بار شام میریم بیرون،البته اگه نون توموشی فاکتور بگیریم چون اون برنامه اکثر شب هامونه😅 اینم یه شب که تصمیم گرفتیم عکسی به یادگار بگیریم گرچه  بابایی مخالف عکس گرفتنه چون میگه وسوسه میشی و میزاری وضعیت گوشی، اصلا موافق نیست که کسی بدونه کجا رفتیم چیکار کردیم منم دیگه عادت کردم و هیچ عکسی نمیزارم    ...
1 تير 1398

دریا گردی

پارسا جان یه اخلاق بدی پیدا کردی وقتی یه چیزی طبق میلت نیست مثلا تو بازار یا لب دریا یا سوپرمارکت شما میدوی به حالت قرار واز ما دور میشی واصلا برات مهم نیست گم میشی ومامجبوریم دنبالت بدویم یا بگردیم پیدات کنیم ، لب دریا بعد دوساعت ونیم بازی بابا بهت گفت بریم خونه وشما لج کردی که نمیام و فرار کردی ،بابا به یه موتور سوار گفته بترسونت تا شما برگردی ،این روزا این کارتو شده معضل ،امیدوارم زود متوجه بشی این کار خطرناکه و احتمال داره گم شی     ...
1 تير 1398

سوراخ کردن گوش بهار

بهار گلی تاریخ ۲۷خرداد ماه که چهارماه و ۲۷روزت بود پیش دکتر میرپنجی گوش تو سوراخ کردیم  شما یه کوچولو گریه کردی بعدش سریع آروم شدی و یادت رفت گوشواره هایی که دکتر تو گوشت کرد رنگ نگینش قرمز بود  همون عصرش رفتیم طلا فروشی واسه ت زنجیر خریدیم که پلاک تو گردن بندازیم.   ...
28 خرداد 1398

بچه های دهه نودی

  میدونم موبایل و تبلت خوب نیست اما حریف پارسا نمیشم چهارتا گوشی و خونه س مدام دستشه بازی میکنه تا گوشی ها خاموش شه ما فقط شارژر قایم میکنیم وسعی میکنیم گوشی ها زیاد،شارژ نداشته باشه تا زود خاموش شه ، البته مدام کلاس میره و میبریمش پارک و تو کوچه تا بازی کنه معمولا ظهر که هوا گرمه سرش تو گوشیه اونم از ساعت چهار میره کلاس بهار هم شده مثل پارسا ، واقعا گریه میکنه تا گوشی نشونش میدیم ساکت میشه  ...
12 خرداد 1398