2 سالگی جان مادر...
2 سالگی جان مادر... سلام عزیزکم امیدوارم ایام به کامت باشه،گلم دو ساله شدی دو بهار از آمدنت گذشت،
امروز برایم تکرار آن روز فراموش ناشدنی است
روزی که
پلک جهان می پرید
دلم گواهی میداد
اتفاقی می افتد
ولحظاتی بعد
فرشته ای از آسمان فرود آمد در دامان من دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است....
امروز روزی است که تو به دنیا آمدی....
پارسا عزیزم،پسر نازم می خواهم امروزم را فقط به تو فکر کنم....
به زمانی که چشم گشودی وآغوش زمان ضربان قلبم را با تو یکی نمود و دنیایم با تو آغاز شد وبه یمن حضور تو ، من مادر نام گرفتم....
پسرم،دنیای من
امروز برای من فقط یک روز تولدمعمولی نیست بلکه روز تولد تمام شادی های عالم است....
امروز سالروز شادشدن من به خاطر وجود دوباره توست....
باشکوه ترین روز زندگیم روز تولد توست....
امسال تولدت روز جمعه 16 بهمن برگزار میکنیم چون کیک تولدت 15 آماده نمی شد...امسال مثل پارسال یه جشن کوچولو میگیریم ،جیگرم وقتی خرید تولدت میکردیم شما اینقدر ذوق داشتی همش دست میزدی مخصوصا لباس تولدت خیلی دوست داری میپوشی میری جلوی آینه می ایستی محاله بشه ازت گرفت....
این کارت دعوت تولد2 سالگی پارسال جان....
خوش آمدگویی ورودی خانه:
تزیین خانه:
قبل از نصب کردن وسایل تزیینی شما حسابی با بادکنک ها بازی کردی....همش دست میزدی از این ور به اونور می پریدی و می دویدی....
میز پذیرایی:
رومیزی با تم باب اسفنجی ، میوه ، پاپ کورن ، ژله عکس برگردون باب اسفنجی و پاتریک ،سالاد الویه شکل باب اسفجی ، بیسکویت رنگین کمان ، دستمال باب اسفنجی، لیوان ونی وچنگال وبشقاب وکلاه باب اسفنجی
کارت یادگاری مثل پارسال که صدای همه در اومده بود چی بنویسیم....
ماسک باب اسفنجی که به بچه ها دادیم....
عکس کیک :
عکس های پارساجونی:
لباس شب تولدت عکس خودت روش بود زیرش نوشته بود تولدت مبارک سر آستین اسم وفامیلت انگلیسی حک شده بود...
اینم یه لباس رسمی شب تولدت هست ...
فشفشه بازی:تا فشفشه ها رو روشن کردیم کلی شادی کردید....حسابی این قسمت ذوق داشتید
فوت کردن شمع:
اینقدر بامزه فوت میکردید که عمو بهنام مدام شمع روشن میکرد وشما فوت میکردید منم فیلم ازتون گرقتم .....
بریدن کیک تولد:به دست خودت بریده شد بابایی میخواست انجام بده اما شما اجازه ندادی...
تا هرکدوم از نی نی ها به قول خود پارسا میرسیدند شما میبردی تو اتاق یعنی دعوتشون میکردی وباهاشون بازی میکردی....
امسال نسبت به سال قبل جشن تولدت بهتر برگزارشد چون شما مستقل شده بودی و واسه خودت بازی میکردی و حسابی بهت خوش گذشت با نی نی ها کلی بازی کردی شمع فوت کردی رقصیدی ...
راستی عکس های تولد پارسال اسلاید کرده بودم و آهنگ تولد روش گذاشته بودم شما کلی باهاش میرقصیدی..
آخرشب همه دسته جمعی عکس گرفتیم عمو بهنام هدیه ها رو خوند....
اگه گفتید پارسا کجاست؟؟؟؟؟
بله زیر بادکنک ها ، حسابی این روزها با بادکنک ها مشغولیییییی
اون بالا چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پارسا وماشین هاش:
پارسا وبادکنک بازی:
ساحل دریا
تولد پسرعمو آرمان:کلی بازی کردی شمع فوت کردی کیک بریدی دست زدی باچنگال کیک آرمان جون سوراخ سوراخ کردی با کادو تولد آرمان بازی کردی....
روز رای گیری :اولین رای گیری که پارساجون شرکت کرد رای گیری نمایندگان مجلس و نماینده مردم در مجلس خبرگان بود....
شب سالگرد ازداج مامانی وبابایی:9 اسفند سومین سالگرد ازدواج مامانی وبابایی، من و شما وبابایی سه تایی شام بادگیران رفتیم حسابی بازی کردی و شام خوردی....برگشتن سگ دیدی مامانی گفت پارسا این سگ بعد شما خیلی واضح و ناز گفتی سگ 
تولد پسرعمه آرین:بچه ها همه بودن شما مثل همیشه بازی میکردی آخرشب زن عمو تخم مرغ درست کرد شما کنار آرین وآرمیتا تخم مرغ میخوردی....
